مختصری از زندگینامه سلمان فارسی (سلمان محمدی)
چهارشنبه 10 دی
155 نفر بازدید

آشنايي با فضايل، مناقب و سيره سلمان فارسي و آگاهي از زندگاني و امتيازات ديني اين صحابي با وفاي پيامبر خدا،(صلی الله علیه وآله وسلم) راهنماي زندگاني ديني براي شيفتگان حرکت در صراط مستقيم الهي است و شناسايي ويژگي هاي سلمان فارسي، گامي در راه شناخت ويژگي هاي انسان کامل تربیت یافته در مکتب پيامبر اعظم(صلی الله علیه وآله وسلم) است. سلمان فارسي، شخصيتي چند بعدي، اما يکپارچه دارد.تمام ابعاد شخصيتي وي بر ايمان به خدا و پيامبر و وصي آن حضرت و امامان(عليهم السلام) استوار شده است. سلمان با پيروي کامل از اسوه اعظم الهي، حضرت محمّدمصطفی (صلی الله علیه واله وسلم)، به درجه اي رسيد که خود اسوه حسنه و الگوي عالي و نمونه برتر براي پيروان پيامبر اعظم(صلی الله علیه واله وسلم) است. رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و امام علي(علیه السلام)، اسراري را که ديگران قدرت تحمّل آن را نداشتند، به وي ميگفتند و او را لايق نگهداري علم و مخزن اسرار ميدانستند......
یکى از کارهاى بسیارمهم سلمان فارسی که بخش اعظم زندگى او را فرا گرفته، تلاش پیگیر وی در معرفى اسلام ناب و تشیع راستین بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بود، تا جایی که برخی او را اصلی ترین عامل تشیع ایرانیان می دانند. ودرفضیلت سلمان فارسی همین بس که طبق اعتراف شیعه و سنی در بین آن همه صحابه پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم)درجه «السلمان منا اهل البیت» را گرفت.. آری سلمان فارسي، معجزه مکتب تربيتي رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) است. سلمان با راهنمايي پيامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب(علیه السلام)، رشد يافت و به درجه عالي «ايمان» رسيد. وي سرآمد اصحاب پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و شيعه ی واقعی امیرالمومنین علی ابن ابیطالب(علیه السلام) است و همانندي ندارد.آری سلمان فارسی به جایی رسید که طبق نقل علمای اهل سنت پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)در حق اش فرمود: «انّ الجنه تشتاق الي ثلاثه: علي و عمّار و سلمان»بهشت اشتياق به سه تن دارد: علي و عمّار و سلمان. ( علاءالدين علي متقي بن حسام الدين هندي، کنزالعمّال في سنن الاقوال والافعال، تحقيق محمود عمر الدمياطي، بيروت، دارالکتب العلميه، 1419، ج 11، ص 294)
تولدسلمان فارسی:
حدود دویست و شانزده یا سیصد و شانزده سال قبل از هجرت، در روستای «جی» (از روستاهای اصفهان) فرزندی به دنیا آمد، که نامش را «روزبه» گذاشتند و بعدها پیامبر اسلام(ص) او را «سلمان» نامید.
پدر سلمان «بدخشان کاهن» (روحانی زرتشتی) بود و کار همیشگی اش هیزم نهادن بر شعله آتش. با اینکه سلمان در میان خاندان و محیطی زرتشتی دیده به جهان گشود، ولی هرگز در برابر آتش سر فرود نیاورد و به خدای یکتا اعتقاد یافت. سلمان در دوران کودکی مادرش را از دست داد و عمه اش سرپرستی او را به عهده گرفت.
سلمان، بعد از آنکه دریافت قرار است او را شش ماه با اعمال شاقه زندانی سازند و پس از آن اگر به آیین نیاکانش ایمان نیاورد اعدامش کنند، با همکاری عمه اش گریخت و روانه بیابان شد. در بیابان کاروانی دید که به سوی شام میرفت; پس به مسافران پیوست و رهسپار سرزمینهای ناشناخته گردید.
سرانجام سلمان، در همان آغاز هجرت گمشده اش را یافت و در حالی که برده یک یهودی بود، در محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مسلمان شد. (1)
آزادی و نامگذاری سلمان:
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) سلمان را به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه (هر وقیه معادل چهل درهم)، از مرد یهودی، خرید و آزادش ساخت و نام زیبای «سلمان» را بر او نهاد. (2) این تغییر نام، بیانگر آن است که:
1 - برخی از نامهای عصر جاهلیت، شایسته یک مسلمان نیست; 2 - واژه «سلمان» از سلامتی و تسلیم گرفته شده است. انتخاب این نام زیبا از سوی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نشانه پاکی و سلامت روح سلمان است.
فضیلتهای برجسته سلمان:
سلمان، الگوی مسلمان کمال جو، وارسته و خودساخته است و ارزشهای متعالی بسیاری در خویش گردآورده بود. بخشی از این فضایل عبارت است از:
1 - نزدیکی به رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم):
سلمان، پس از پذیرفتن اسلام، چنان در راه ایمان و معرفت اسلامی پیش رفت که نزد رسول خدا جایگاهی والا یافت و مورد ستایش معصومان(علیهم السلام) قرار گرفت. بخشی از سخنان آن بزرگان در باره سلمان چنین است:
الف) در ماجرای جنگ خندق، که در سال پنجم هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی میخواست سلمان با آنها باشد; مهاجران میگفتند: سلمان از ما است. انصار میگفتند: او از ما است. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «سلمان منا اهل البیت» (3) سلمان از اهل بیت ما است.
محیالدین بنعربی، در شرح این سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) میگوید: پیوند سلمان به اهل بیت (علیهم السلام) در این عبارت، بیانگر گواهی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به مقام عالی، طهارت و سلامت نفس سلمان است; زیرا منظور از اینکه سلمان از اهل بیت (علیهم السلام) است، پیوند نسبی نیست; این پیوند بر اساس صفات عالی انسانی است. (4)
ب) جابر نقل میکند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«همانا اشتیاق بهشت به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است; و بهشت به دیدار سلمان عاشقتر از دیدار سلمان به بهشت است.» (5)
ج) پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«هر که میخواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.» (6)
د) آن بزرگوار همچنین فرمود:
«سلمان از من است، کسی که به او ستم کند به من ستم کرده است و کسی که او را بیازارد مرا آزرده است.»
و) امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«سلمان علم الاسم الاعظم» (7) ; سلمان اسم اعظم را میدانست.
این سخن بدان معناست که سلمان از نظر عرفان، به مقامی رسیده بود که حاصل اسم اعظم الهی بود. اگر کسی چنین لیاقتی داشته باشد، دعایش به اجابت میرسد و کرامات عظیمی از او سر میزند.
2 - علم سلمان
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده است: «اگر دین در ثریا بود، سلمان به آن دسترسی پیدا میکرد.» (8)
وسعت و عمق آگاهیهای سلمان به حدی بود که برای هر کس قابل هضم نیست. امام صادق(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و علی(علیه السلام) اسراری را که دیگران قدرت تحمل آن را نداشتند به سلمان میگفتند و او را لایق نگهداری علم مخزون و اسرار میدانستند; از اینرو یکی از القاب سلمان، «محدث» است. (9)
سلمان دارای علم بلایا و منایا (حوادث آینده) بود و همچنین از متولمان(قیافهشناسان) و محدثان به شمار میرفت. جایگاه علمی سلمان چنان بود که امام صادق(علیه السلام) در بارهاش فرمود: «در اسلام، مردی که فقیهتر از همه مردم باشد، همچون سلمان، آفریده نشده است.» (10)
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «سلمان دریای علم است که نمیتوان به عمق آن رسید.» (11)
البته دانش سلمان، به معارف فکری محدود نمیشد و آگاهیهای فنی او نیز در حد بالایی بود. در جنگ خندق، طرح کندن خندق را سلمان خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) پیشنهاد کرد و عملی شد. همچنین در جنگ طائف، طرح ساختن «منجنیق» برای درهم کوبیدن قلعه های مشرکان از ابتکاراتی است که به سلمان نسبت داده شده است.
بنابراین، سلمان حق دارد از مقام علمی اش چنین تعبیر کند:
ای مردم! اگر من شما را از آنچه میدانستم مطلع میکردم، میگفتید، سلمان دیوانه است، یا به کسی که سلمان را بکشد درود میفرستادید. (12)
3 - عبادت سلمان
آنچه به عبادت سلمان ارزش بیشتری می دهد، علم و آگاهی اوست. چرا که عبادت آگاهانه و پرستش از روی بصیرت از عبادت سطحی و ظاهری ارزشمندتر است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: روزی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) به یاران خود فرمود: کدام یک از شما تمام روزها را روزه میدارد.
سلمان گفت: من، یا رسول الله.
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) پرسید: کدام یک از شما تمام شبها را به عبادت میگذراند؟
سلمان گفت: من، یا رسول الله.
حضرت پرسید: آیا کسی از شما هست که روزی یک بار قرآن را ختم کند؟
سلمان گفت: من یا رسول الله.
یکی از حاضران که جوابهای سلمان را خودستایی و فخرفروشی می پنداشت، گفت: اکثر روزها دیده ام که سلمان روزه نیست، بیشتر شب را هم میخوابد و بیشتر روز را به سکوت میگذراند، پس چگونه همیشه روزه است و هر شب برای نیایش با خدا بیدار میماند و روزی یک بار قرآن را ختم میکند؟!
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: ساکتباش! تو را با همسان لقمان چه کار؟ اگر میخواهی چگونگی اش را از خودش بپرس تا خبر دهد.
سلمان گفت: در ماه سه روز روزه میگیرم و خداوند فرموده است: «هر کس عمل نیکی انجام دهد پاداش ده برابر دارد. از طرف دیگر، روز آخر شعبان را روزه گرفته و آن را به روزه ماه رمضان متصل میکنم و هر که چنین کند، پاداش روزه همیشه را دارد. از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود: هر کس با طهارت بخوابد، در ثواب، چنان است که تمام شب را عبادت کرده باشد. اما ختم قرآن، رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کس یک بار سوره «قل هوالله» را بخواند، پاداش یک سوم قرآن را دارد و هر که دو بار بخواند، دو ثلث قرآن را خوانده است و هر که سه بار بخواند، گویا قرآن را ختم کرده است.
و نیز حضرت فرمود: یا علی، هر کس تو را با زبان دوستبدارد یک سوم ایمانش کامل شده، هر که با دل و زبان وستتبدارد، دو ثلث ایمان او کامل شده; و هر که با دل و زبانش دوستتبدارد و با دست هم یاریات کند، تمام ایمان را به دست آورده است.» (13)
4 - زهد سلمان
آیات و روایات نشان میدهد که «زهد» به معنای حرام ساختن نعمتهای الهی بر خود نیست. زهد به معنای عدم دلبستگی به امور مادی است. یکی از مواردی که در تمام زوایای زندگی سلمان، از آغاز تا پایان عمر، دیده میشود زهد، پارسایی و بیرغبتی او به دنیاست.
سلمان، که پیرو راستین پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و حضرت علی(علیه السلام) بود، راه آنان را پیش گرفت و حتی وقتی فرماندار مدائن بود، ساده زیستی را رها نکرد. زهد و وارستگی سلمان از ایمان عمیق او سرچشمه میگرفت; زیرا هر کس ایمان قویتر داشته باشد، از جاذبههای دنیوی آزادتر است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان است.» (14)
سلمان، خانه نداشت و هرگز دل به خانه سازی نمیداد. شخصی از او خواست تا برایش خانه ای بسازد ولی سلمان راضی نشد. سرانجام به سبب اصرار شخص نیکوکار اجازه داد برایش خانه بسازد، ولی سفارش کرد خانه چنان باشد که هنگام ایستادن سر به سقف آن بخورد و هنگام خوابیدن پا به دیوار برسد. (15)سلمان پارسا، حتی حقوق اندک سالانه (16) خود را هم به نیازمندان میداد و بسیار اندک برای خود برمیداشت.
5 - دفاع از حریم ولایت
آنچه در زندگی سلمان، بسیار چشمگیر و جالب است عدم بیتفاوتی اوست. او با هوشیاری و جدیت کامل در صحنههای مختلف حضور داشت و در پیروی از امامحق لحظهای تردید نکرد. او همواره، از هر فرصتی، برای گفتن حق بهره میبرد و مسلمانان را به امامتحضرت علی(علیه السلام) فرا میخواند. آن بزرگوار پیوسته این سخن رسول خدا را برای مردم تکرار میکرد:«همانا علی(علیه السلام) دری است که خداوند گشوده است. هر کس در آن وارد شود، مؤمن است و هر کس که از آن خارج گردد، کافر است.» (17) - «بهترین فرد این امت، علی(علیه السلام) است.» (18)
بعد از رحلت جانسوز رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)، غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی(علیه السلام)، سلمان در خطبهای بسیار فصیح، که میتوان آن را «کوبنده و افشاگرانه» خواند، چنین گفت:
«ای مردم! هر گاه فتنه ها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت میرسند، بر شما باد به آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) چرا که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی(علیه السلام). ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید.»
یعنی اگر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نداشته باشید، مسلمان حقیقی نیستید و دین شما سودی ندارد. (19)
ابن عباس سلمان را در خواب دید و از او پرسید: در بهشت، پس از ایمان به خدا و رسول، چه چیز برتر است؟ سلمان پاسخ داد: پس از ایمان به خدا و پیامبر، هیچ چیز با ارزشتر و برتر از دوستی و ولایت علی بنابیطالب(علیه السلام) و پیروی از او نیست. (20)
نقش سلمان در تشیع ایرانیان:
یکی از کارهای بسیار مهم سلمان، که بخش اعظم زندگی او را فرا گرفته بود، تلاش پیگیر او در معرفی اسلام ناب و تشیع راستین بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) است. او در این راستا در مدینه جهاد کرد و از هر فرصتی بهره برد. وقتی به مدائن آمد، همین عقیده را دنبال کرد و نقش بسیاری در تشیع ایرانیان داشت.
میپرسند: با اینکه اسلام در عصر خلافتخلیفه دوم وارد ایران شد، چرا اکثریت قاطع مردم ایران، شیعه حضرت علی(علیه السلام) هستند؟
در پاسخ باید گفت: عوامل متعددی سبب این گرایش است. از نخستین عوامل این گرایش، وجود سلمان در مدائن و رفت و آمد او به کوفه و حوالی آن و حتی اصفهان و ... بود. سلمان پیامآور اسلام ناب، منادی تشیع و نویدبخش مذهب اهل بیت (علیهم السلام) بود و اکثر ایرانیان این ندا و نوید را شنیدند و پذیرفتند. (21)

التماس دعا : #حسین#نوبری
پی نوشت ها: 1- بحار، ج 22، ص366. 2- الدرجات الرفیعه، ص203. 3- مجمعالبیان، ج 2، ص427. 4- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 18، ص36. 5- بحار، ج 22، ص 341. 6- احتجاج طبرسی، ج 1، ص 150. 7- اعیان الشیعه، ج7، ص287. 8- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 18، ص36. 9- بحار، ج 22، ص 331. 10- تنقیح المقال، ج 2، ص47. 11- اختصاص شیخ مفید، ص 222. 12- رجال کشی، ص 20. 13- بحارالانوار، ج 22، ص317. 14- همان، ص 341. 15- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ص36. 16- حدود چهار تا شش هزار درهم. 17- کتاب سلیم بنقیس، ص 251. 18- اعیان الشیعه، ج7، ص287. 19- بهجةالآمال، ج 4، ص 418. 20- بحارالانوار، ج 22، ص 341. 21- کتاب ایرانیان مسلمان در صدر اسلام، ص 201. 22- بحار، ج 22، ص 391 - 392. 23- همان، ص373. 24- طرائف الحقائق، ج 2، ص 5
دیدگاه ها برای “ مختصری از زندگینامه سلمان فارسی (سلمان محمدی) ”
0
دیدگاه تایید شده
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.