حج و جهاد در قرآن و تاریخ صدر اسلام(1)
چهارشنبه 10 دی
143 نفر بازدید
مقدمه:
بر طبق مستندات تاریخی، بعد از هجرت پیامبر اکرم (ص) به یثرب در ماه ربیعالاول سال نخست هجری و تأسیس دولت اسلامی در مدینه و تا قبل از غزوۀ بدر، سلسلهای از عملیات نظامی علیه مشرکین مکّه در قالب سرایا و غزواتی محدود به وقوع پیوست.[1] هرچند که در طی این مواجهات، باستثنای یک مورد که در آن فردی از مشرکان بوسیله یکی ازمسلمانان کشته شد و دو نفر به اسارت درآمدند، درگیری مهمی با نفرات قریش صورت نگرفت، ولی وضعیت بتدریج رو به وخامت نهاد تا نهایتاً به جنگ بدر در رمضان سال دوم هجرت، و جنگهای احد و خندق در سالهای سوم و پنجم انجامید.
از بدو نگارش مغازی و سیر، مورخین اسلامی مسئولیت ایجاد تنش و وضع جنگی را نه تلویحاً بلکه صراحتاً به دوش پیامبر (ص) و مسلمانان گذاشتهاند و در تفسیر وتبیینِ حوادث، طوری وانمود شده است که گویا اقدامات نظامیِ قریش در جنگهای بدر، احد و خندق، پیآمد طبیعیِ سلسله حوادثی بوده که خود مسلمانان شروع کننده آن بودهاند.
ولی چنانکه در بخشهای بعدی بدان اشاره خواهد شد، این تصویر از وقایع سالهای نخست هجرت تا صلح حدیبیه نه فقط با تصویری که از قرآن کریم و بعضی از شواهد تاریخی استنباط میشود مطابقت ندارد، بلکه با روش و سیرۀ پیامبر (ص) که در رویدادهای صلح حدیبیه و فتح مکه به وضوع آشکار شد نیز همخوانی ندارد.
البته سلسله اقدامات خصمانه قریش علیه پیامبر (ص) و پیروانش در شهر مکه در طول حداقل ده سال قبل از هجرت از نظر تاریخ پوشیده نیست (یعنی چنانچه سه سال نخستین بعثت را که برطبق روایات غالب دعوت پیامبر بصورت غیرعلنی بوده و لذا کمتر باعث برانگیخته شدن واکنشهای غضبآلود سران مشرکین علیه مومنان میشد، را استثناء بدانیم). همین رفتارهای خشن بود که مسلمانان را مجبور به مهاجرت به حبشه و یثرب نمود که قرآن کریم آنرا عملاً مساوی با اخراج آنان از خانه و کاشانهشان میداند.
قریش از سالها قبل در پی قتل پیامبر (ص) بودند. تحریم اقتصادی و اجتماعی بنی هاشم و محصور شدن آنها در شعب ابوطالب برای چندین سال بعلت امتناع آنها در برابر خواسته سران قریش از ابوطالب بود که پیامبر را تحویل آنها بدهد تا وی را بقتل برسانند.[2] در همین دورۀ سه یا چهار سال محاصره در شعب ابی طالب نیز، شبی نبود که تهدید قتل برای پیامبر وجود نداشته باشد، لذا هر شب یکی از مردان بنیهاشم به دستور ابوطالب در بستر پیامبر بجای وی میخوابید.[3] بعد از وفات ابوطالب نیز مکه برای پیامبر (ص) جای امنی نبوده و ایشان در موقع برگشت از سفر طائف وقتی میخواست وارد مکه شده و جهت عمره به مسجد الحرام داخل شود، مجبور شد از مطعم بن عدی تقاضای پناهندگی نماید و مدتی تحت حمایت وی قرار گیرد.[4] توطئه دستهجمعی قریش برای قتل پیامبر (ص) در شب هجرت نیز مشهورتر از آن است که نیازی به تفصیل بیشتر داشته باشد. بعد از شکست نقشه قتل پیامبر (ص) و مهاجرت آن حضرت به یثرب، و نافرجام ماندن عملیات تعقیب، قریش جایزهای (صد شتر) برای دستگیری پیامبر مقرر کرده بودند.[5]
در این مقال ما برآنیم تا ضمن اشاره به اقدامات خصمانۀ قریش علیه مسلمانان، به تفصیل و بررسی امری بپردازیم که از منظر نگارنده در اتخاذ موضعگیری نظامی برعلیه مشرکان مکه مهمترین نقش را داشته است، اما روایان سیره و گزارشگران حوادث صدر اسلام آنرا به نحوی مسکوت گذاشته از چشم تاریخ پوشیده نگاه داشتهاند. موضوع بررسی ما، وضعیتی است که قرآن به آن با «صد عن المسجد الحرام» اشاره میکند که عبارت بود از بستن راه عمره و حج بر مسلمانان اعم از مهاجرین و انصار، ایجاد جوّ خوف و وحشت برای زائران اهل مدینه حتی در ماههای حرام، و نیز سوء استفاده قریش از تسلط خود بر مسجد الحرام و ادعای ولایت بر بیتِ الهی.
برای بررسی این موضوع ما در ابتدا به دیدگاه نخستین مورخان اسلامی درباره علل جنگ با مشرکین مکه خواهیم پرداخت. آنگاه برای بیان علل بنیادین جنگ، ضمن ارائه شواهد تاریخی و قرآنی، توضیح خواهیم داد که قریش بعنوان بزرگترین کانون تجاوز و تعدی علیه پیامبر اسلام (ص) و مسلمین، نه فقط سدی بزرگ در راه احیای مسجد الحرام بعنوان قبله گاه و محل عبادت و زیارت پیروان توحید و مانعی در راه احیای حج ابراهیمی بودند، بلکه با سیطره بر شهر مکه، عملاً و بر خلاف سنتهای مسبوق اعراب و خود قریش، راه حج و عمره را بر مهاجران و انصار بسته بودند و به این ترتیب آنها را حتی از حق سنّتی خویش برای دسترس به مسجد الحرام و شرکت در مراسم عمره و حج محروم ساخته بودند.
بر این اساس، مهمترین عامل برای شروع جهاد علیه مشرکین مکّه احقاق این حق مسلمانان بود. این قریش بودند که با بستن راه مکّه بر مسلمانان، پیامبر (ص) را وادار به عکسالعمل نمودند که بشکل اعزام سرایا و شرکت پیامبر (ص) در غزواتِ این دوره جهت وارد کردن فشار بر مکیان، به ظهور رسید. هدف آن رفع موانع از راه زیارت مسجد الحرام بود، و نیز احیای آن و احیای حج و عمره ابراهیمی از نظر روح و پیکر.
- تاریخنگاری وقایع قبل از جنگ بدر
- عروه از بدو شکست عبدالله ابن زبیر از وابستگان رژیم اموی گردید. در واقع او نخستین کسی بود که خبر کشته شدن عبدالله بن زبیر را برای عبدالملک بن مروان آورد تا بدین وسیله خوشنودی عبدالملک را نسبت به خود جلب نماید. او در سالهای بعدی تحت حمایت عبدالملک قرار گرفت و از دست درازیهای حجّاج مصون ماند. چنین مینماید که وی در روایات خود به حساسیت های امویان و قریش کاملاً توجه دارد و رعایت حال آنان را بخوبی میکند.
- روایت مکتوب عروة در جواب پرسش عبدالملک نوشته شده است[9] که از وی درباره «مخرج»[10] ابوسفیان، و نه غزوه پیامبر (ص) سوال نموده بود، و این نشان دهنده روحیات امویان است که بیش از تارخچۀ جهاد رسول اسلام (ص)، به تاریخ و سیرۀ آل ابوسفیان و نیاکان اموی خویش علاقهمند بودهاند.
- در سرتاسر روایت، که فقط صدر آن در بالا نقل گردید، سعی شده است تا سران قریش، مثل صفوان بن امیه، ربیعه بن عتبه و ابوسفیان را اگر نه کاملاً مبرا از انگیزههای ستیزهجویانه نسبت به پیامبر و پیروانش، آنها را گریزان از خونریزی و جنگ نشان دهد و بار عمدۀ مسؤلیت جنگ را که به شکست فضیحت بار قریش انجامید، بر گردن ابوجهل و اولیای دم عمرو ابن الحضرمی بگذارد.
- مهمتر از همه اینکه، برداشتی که از روایت عروة و روایات مشابه دستگیر میشود این است که گویا قبل از حادثه کشته شدن ابن الحضرمی، که در جریان سریۀ عبدالله بن جحش و یارانش اتفاق افتاد، «وضعیت جنگی» بین قریش از یک سو و پیامبر و یارانش از سوی دیگر وجود نداشته است. چنانچه در ادامه این مقاله توضیح خواهیم داد، صرف نظر از چندین سرایا و غزواتی که قبل از سریه ابن جحش صورت گرفته بود، این برداشت خلاف تصویری است که از شواهد دیگر تاریخی و قرآنی بدست میآید.
- بر خلاف آنچه که در روایت عروة و روایات مشابه آمده، احتمال درگیری با سپاه مکیان از ابتدای امر بسیار جدی بوده است و این موضوع از آیات 5-6 سوره انفال[11]، سورهای که فورا بعد از واقعه بدر نازل شد و وضعیت رزمندگان مسلمان را که جنگ و خطرات آن را با ترس و اکراه تلقی مینمودند، بیان میکند، کاملا پیدا است. اگر نیروی مسلمانان از نظر اسلحه و تجهیزات و نفرات در مقابل سپاه مکیان بسیار ضعیف بوده است، این نه به این خاطر بوده که آنها خیال میکرد ند که جنگی با سپاه مکی پیش نخواهد آمد،[12] بلکه به این علت بود که آنان در این مرحله اصلاً ساز و کاری بیش از آنچه که آورده بودند در اختیار نداشتند. تعداد نفرات آنان نیز نشانگر جدّی بودن احتمال جنگ است، از آن رو که مسلمانان برای غارت قافله تجاری ابوسفیان، که حد اکثر 70 محافظ و همراه داشت، به نیرویی بیش از 300 نفر[13] نیاز نداشتند.[14] بنابر برخی روایات، ابوجهل و کفار قریش قبل از بدر نامههایی تهدید آمیز خطاب به شخص پیامبر (ص)[15] و برخی از سران انصار ارسال داشته بودند.[16] بعلاوه بعضی از روایات حاکی از آن است که خبر روانگی سپاه قریش از مکه، در مدینه به پیامبر رسیده بود.[17]
- روایت درصدد آن است که آیه 7 سوره انفال[18] را در مقام شاهدی بر استنباط نادرست خویش از حوادث بدر تلقین نماید، در حالیکه مفاد آیه وعده خداوند به مجاهدان مسلمان است که بر یکی از دو گروه [سپاه دشمن یا کاروان تجارتی قریش] پیروز خواهند شد. معنی این وعده قطعی بودن پیروزی مسلمانان بر دشمن بود، صرف نظر از این که آن پیروزی بر کدامین یک از دو گروه حاصل آید. طبعا مسلمانان با داشتن اطمینان بر پیروزی خود، آرزومند بودند که کاروان تجاری قریش را بدست آرند. علت آن هم روشن است. این نخستین بار بود که آنها با چنین جمعیتی برای پیکار با قریش بیرون آمده بودند، و درپی آن بودند که قضیه بدون جنگ و خونریزی و با مختصر درگیری به انجام رسد. از سوی دیگر میخواستند با اموال ذیقیمتی که بدست میآورند، به بی سروسامانی خود در دیار هجرت پایان دهند. همین انگیزه آنها را پس از پیروزی در جنگ بدر واداشت تا برای گرفتن فدیه از کشتن اسرای جنگ خودداری کنند. علاوه بر این، شعور سیاسی آنان در این مرحله (و نیز در مراحل بعدی، همانگونه که در حدیبیه آشکار گشت) در حدی نبود که ارزش پیروزی نظامی بر سپاه قریش را (یا ارزش صلح با آنان را در حدیبیه) کاملاً درک نمایند.
- شواهد تاریخی:
- شواهد قرآنی درباره مسدود بودن راه مکّه:
- آیات 114 و 115 چندان ارتباطی با آیات ماقبل و بعد (آیات 109-113 و 116-123) ندارند و درمیان آیاتی واقع شدهاند که عمدتاً مربوط به بنی اسرائیل و اهل کتاب است.
- شاید به همین علت دیدگاههای مفسران در بیان مصداق آن دچار اختلاف و آشفتگی است. برخی از مفسران آیه را مربوط به اقدامات قریش در مکّه دانستهاند آنگاه که مانع نماز خواندن مسلمانان در مسجد الحرام میشدند.[56]
- جلوگیری از راه خدا
- کفر ورزیدن نسبت به خداوند
- باز داشتن مردم از مسجد الحرام
- بیرون کردن اهل مکّه از شهری که خداوند برای همه مردم جایی امن قرار داده است.
دیدگاه ها برای “ حج و جهاد در قرآن و تاریخ صدر اسلام(1) ”
0
دیدگاه تایید شده
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.