حج و جهاد در قرآن و تاريخ صدر اسلام (2)
چهارشنبه 10 دی
192 نفر بازدید
. نهمین شاهد:
هر جا در قرآن ذکری از «صد عن المسجد الحرام» آمده غالب مفسران و مورخان آنرا اشاره به حدیبیه میدانند و گاهی نیز به سالهای بعد از بعثت و قبل از هجرت در مکه اشاره دارند. ولی حقیقت این است که آنچه در حدیبیه پیش آمد، ادامه جریان شش ساله بعد از هجرت بود و در حدیبیه آن ممنوعیت و سدّ شش ساله شکسته شد. صلح حدیبیه باعث شد راه مکّه برای مسلمانان باز شود و همین صلح مقدمهای برای فتح مکّه در سال هشتم گردید. به همین جهت قرآن کریم آنرا «فتح» درمقابل «صد» نامید، فتحی که مقدمهای برای برقراری ولایت مسلمین بر حرم خدا گردید:
إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً (فتح/1)
حقا که ما فتحی نمایان برای تو پیش آورده ایم (ترجمه پاینده)
صلح حدیبیه بزرگترین فتح پیامبر اسلام (ص) محسوب میشود، چون به نتیجه ای منجر شد که هدف اصلی جهاد پیامبر (ص) علیه مکیان را بدون درگیری و خونریزی تأمین نمود. با توجه به چنین نتیجه ای، پذیرفتن شرایط مزبور صلح، که در دیدگاه اصحاب بسیار نامناسب جلوه میکرد و قریش با طرح بعضی از بندهای آن تنها در پی حفظ غرور جاهلی خود و ظواهر کار بودند، با سیاست پیامبر (ص) کاملا سازگار بود.
2.5.4. دهمین شاهد:
صلح حدیبیه امنیت را به زائران مسلمان مکه برگرداند، امنیتی که از بدو هجرت برای آنان وجود نداشت. بدین جهت است که در این آیه از سورۀ فتح به امنیت و عدم خوف تاکید شده است:
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَریباً (فتح/27)
خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام می شوید در نهایت امنیت و در حالی که سرهای خود را تراشیده یا کوتاه کردهاید و از هیچ کس ترس و وحشتی ندارید ولی خداوند چیزهایی را میدانست که شما نمی دانستید (و در این تأخیر حکمتی بود) و قبل از آن، فتح نزدیکی (برای شما) قرار داده است. (27) (ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)
3.5.4. یازدهمین شاهد:
قرآن کریم سد کردن راه مسجد الحرام را جرمی بزرگ میداند که موجب مجازات و عذاب سخت الهی است، ومیفرماید اگر نبود بخاطر اختلاط مؤمنان و کافران در جمیعت مکه، کفار آن شهر را که راه زائران را سد کرده و باعث نرسیدن قربانیها به جایگاه قربانی شده بودند بدست مسلمانان مورد عذاب قرار میداد.
هُمُ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فی رَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً (فتح/25)
آنها هستند کسانی که کفر ورزیدند و شما را از (زیارت) مسجد الحرام بازداشتند و نیز قربانی (شما) را منع کردند از اینکه به محلّ خود (مکّه یا منی) برسد. و اگر نه این بود که مردان و زنان مؤمنی را که نمی شناختید (و مخلوط با کفار مکه بودند) زیر پای گذارید و از این راه، ناآگاهانه گزند و ناخوشایندی (و دیه هایی) به شما برسد (شما را از جنگ با آنها بازنمیداشت، و چنین کرد) تا کسانی را که می خواهد (شما و مسلمین مخلوط با کفّار را) در رحمت خود داخل کند. و اگر آنها (از مسلمان ها) جدا بودند بیتردید کسانی از آنان را که کفر ورزیدند به عذاب دردناکی عذاب می کردیم. (ترجمه آیت الله مشکینی)
از مفاد آیه روشن است که اگر بستن راه زائران بیت الله در عمره حدیبیه علت موجه ای برای قتال با مشرکان وعذاب سخت الهی باشد، اصل آن سیاست نیز که سالها پیش آغاز شده بود میتوانست علت موجه ای برای جهاد علیه مشرکان مکه بوده باشد، هر چند که در زمینه نظامی نیز این قریش بودند که سیاست تهاجم و تجاوز را پیش گرفتند و رسول خدا (ص) موضع دفاعی و آشتی جویانه ای را در قبال آنها اتخاذ نمودند.
6.4. دوازدهمین شاهد:
آخرین شاهد قرآنی ما متعلق است به سورۀ مائده، سوره ای که طبق روایات فریقین آخرین سورۀ قرآن است.[96] چنانچه نزول آن را در اواخر سال دهم هجرت بدانیم، سوره متعلق است به زمانی که اکثر مناطق عربستان و قبائل عرب به اسلام روی آورده و آثار ومظاهر علنی شرک و بت پرستی رو به استیصال بود. از زمان برگشت پیامبر (ص) از تبوک در رمضان سال نهم، مسلمانان شاهد ورود پی در پی وفود سران قبائل عرب در مدینه بودند ودیگر هیچ نیروی آنها را از داخل شیه جزیره تهدید نمیکرد. در چنین شرایط وقتی رسول خدا (ص) قصد خویش را برای حج اعلام نمودند و اهالی مدینه و اطراف و بادیه نشینان برای انجام فریضۀ حج در کنار پیامبر (ص) آماده میشدند، سورۀ مائده آنها را از آداب و احکامی که باید در طول سفر رعایت کنند آگاه نموده، آنها را از اقدامات و حرکاتی بقصد تصفیه حسابهای گذشته و خالی کردن کینه های پیشین بر حذر میدارد:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْیَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ (مائده/2)
ای کسانی که ایمان آورده اید، حرمت نشانه های (توحید و پرستش) خدا (مانند اعمال حج و عمره و مکان های آن عبادات) و حرمت ماه های حرام (که رجب و ذی قعده و ذی حجه و محرم است) و حرمت قربانی بینشان و قربانی قلاده در گردن و حرمت قاصدان بیت الحرام را که فضل و خشنودیی از پروردگارشان را میطلبند نشکنید. و چون از احرام درآمدید می توانید شکار کنید، و عداوت گروهی بدین جهت که شما را از مسجد الحرام بازداشتند شما را وادار نکند که (بر حقوق آنها) تجاوز کنید. و در هر کار خیر و تقوا یکدیگر را یاری دهید و بر گناه و تجاوز همکاری نکنید، و از خدا پروا نمایید، که همانا خداوند سخت کیفر است. (ترجمه آیت الله مشکینی)
سدّ راه حج و عمره برای 7 سال برای مسلمانان امری بسیار ناراحت کننده بود، و حتی بیش از تهاجمها، تجاوزها، اهانت ها و اذیتهایی که از مشرکین مکه به آنها رسیده بود در دلها باعث خشم و کینه شده بود. لذا قرآن کریم در منع مسلمانان از تجاوز احتمالی نسبت به اهل مکه تنها به همین موضوع یعنی «صد عن المسجد الحرام» اشاره نموده است.
- حج در اسلام
- آیات 25-37 از سوره حج[103]: این آیات در ضمن تهدید کفار قریش به جهت بستن راه مسجد الحرام، به سوابق تشریع حج میپردازد و به برخی از شعائر اساسی آن، مانند هدی، نحر، طواف، احلال، احرام و ذکر خدا اشاره میکند. همچنین نخستین آیاتی است که در آن از حج ابراهیمی سخن رفته و ضمناً اشارتی به امضای آن در اسلام آمده است. نزول آن بعد از هجرت، و همزمان با اذن جهاد، یعنی قبل از اوائل رمضان سال نخست هجری و پیش از نزول سورۀ بقره میباشد.
- آیات 125-128 از سوره بقره[104]: در آن ضمن اشاره به کعبه بعنوان «مثابة للناس»،[105] باز هم سخن از بنای کعبه بدست ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام) آمده است.
- آیات 142-150 از سورۀ بقره[106]: آیات مذکور درباره تغییر قبله در نیمه شعبان سال دوم هجری است. آیات بعدی سوره متعلق است به بازۀ زمانی 15 شعبان سال دوم هجری و جنگ بدر در 17 رمضان.
- آیه 158 سوره بقره[107]: آیه درباره جواز سعی بین صفا و مروه بعنوان جزئی از مراسم حج و عمره است.
- آیه 189 سوره بقره[108]: آیه در ضمن بیان اهمیت ماه نو برای تعیین تقویم طبیعی و نقش آن در نظام زندگی، اشارهای به حج دارد که اهمیت آن را نمایان میسازد.
- آیات 196-200، 203 از سورۀ بقره[109]: در آن ضمن اعلام وجوب حج و عمره، دربارۀ احکام و آداب حج به تفصیل سخن به میان آمده است.
- آیات 34-35 سورۀ انفال[110]: در آن ضمن اشاره به سد راه مکه بوسیله قریش، و سزاوار عذاب بودن آنان، سخن از نفی حق حاکمیت آنها بر مسجد الحرام و اثبات ولایت مسلمین بر آن به میان آمده است. نزول این آیات متعلق به زمان بعد از غزوۀ بدر در رمضان سال دوم است.
- آیات 96-97 از سوره آل عمران[111]: در این آیات، بار دیگر و با تاکید بیشتر، سخن از وجوب حج—با ذکر شرط استطاعت—به میان آمده است. نزول نیمه دوم سورۀ آل عمران بعد از جنگ احد در شوال سال سوم بوده است.
- آیات 25-27 از سورۀ فتح[112]: فرازی از داستان حدیبیه، مسدود نمودن راه زائران خانۀ خدا از سوی قریش، و رویای پیامبر (ص) را بیان میکند. نزول سوره بعد از حدیبیه در ذیقعده سال ششم بود.
- آیه 3 سورۀ توبه[113]: در اعلام برائت از مشرکین و اعلام جهاد علیه آنها با ذکر مهلت چهار ماه. زمان نزول آیه و آیات بعدی متعلق است به بازۀ زمانی شوال و ذیحجه سال نهم.
- آیات 18-19 از سوره توبه[114]: در نفی نقش مشرکان در اعمار مساجد و بیارزش بودن خدمات آنها در نگهداشت حرم و سقایت حجاج در برابر ایمان به توحید و معاد.
- آیه 28 سورۀ توبه [115]: در منع مشرکان از ورود به مسجد الحرام بعد از حج سال نهم.
- آیه 2 از سورۀ مائده[116]: این آیه، با بخشی از آیه پیشین، به تقدس شعائر حج، حرمت تعرض به زائران خانۀ خدا، و حرمت صید در حالت احرام میپردازد. نزول سوره به اواخر سال دهم هجری بازمیگردد.
- آیات 95-97 از سورۀ مائده [117]: در تاکید بر حرمت صید برای محرِم.
- اصل مشروعیت حج و عمره هیچ گاه بین مسلمین مورد تردید نبود. چون تنها اشکالی که انصار داشتند مربوط به سعی بین صفا و مروه بود[118] که آیه 158 بقره به آن پرداخته است.
- از نظر تاریخی، بعد از هجرت، فریضه حج در شرایطی مطرح گردید که راه مکه برای مسلمانان مسدود بود و امکان عمره یا حج برای کافۀ مسلمین عملاً وجود نداشت. موضوع حج با اهمیتی که به عنوان رکنی از ارکان اسلام دارد نمیتوانست به مدت طولانی در قرآن مسکوت بماند. لذا با وجود عدم امکان انجام اعمال حج و عمره، مشروعیت و وجوب آن مورد امضاء و تاکید قرار گرفت؛ بلکه در کنار امضای این سنت دیرینه و بیان سوابق تشریع، مناسک و احکام آن نیز در چندین مرحله در سورههای حج، بقره و آل عمران بیان گردید.
- اینکه مفسران، نزول بخشی از آیات حج در سورههای حج و بقره را مربوط به جریان حدیبیه یا سالهای بعد دانستهاند،[119] ظاهرا باید آنرا از باب ظهور مصداق بعد از نزول آیه بدانیم، نه از موارد اسباب نزول.
- توالی و درهم بودن آیات حج و جهاد در سورههای حج و بقره نشان دهندۀ نوعی قرابت بین آن دو موضوع در شرائط آن زمان است. از نظر قریش نیز موضوع حج مسلمین برای سیادت آنها و سلطه بر مسجد الحرام، که لازمۀ آن سیادت بود، تهدید جدی به حساب میآمد. تنها بعد از شکست عملیات نظامیشان در جنگهای بدر، احد و احزاب بود که آنها مجبور شدند در حدیبیه حق مسلمانان را به رسمیت شناخته به آن تن دهند.
دیدگاه ها برای “ حج و جهاد در قرآن و تاريخ صدر اسلام (2) ”
0
دیدگاه تایید شده
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.