امام سجاد ونقش ایشان در زنده نگه داشتن عاشورا

چهارشنبه 10 دی 150 نفر بازدید
پرتوى از سیره و سیماى امام زین العابدین(علیه السلام) حضرت على بن الحسین ، ملقّب به سجّاد و زین العابدین، روز پنجم شعبان سال ۳۸ هجرى یا ۱۵ جمادى الاولى همان سال، در مدینه دیده به جهان گشود و در روز ۱۲ و یا ۲۵ محرّم سال ۹۵ هجرى، درمدینه، به دسیسه هشام بن عبدالملک، مسموم گردید و در ۵۶ سالگى به شهادت رسید.مزار شریف آن حضرت در مدینه در قبرستان بقیع می باشد.مادر مکرّمه آن حضرت بنا بر منابع تاریخ اسلامى، غزاله از مردم سند یا سجستان که به سلافه یا سلامه نیز مشهور است، می باشد.ولى بعضى از منابع دیگر نام او را شهربانویه، شاه زنان ، شهرناز، جهان بانویه و خوله، یاد کرده اند.امام سجّاد(علیه السلام) در بدترین زمان از زمان هایى که بر دوران رهبرى اهل بیت گذشت می زیست، چه، او با آغاز اوج انحرافى، معاصر بود که پس از وفات رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) روى داد.امام(علیه السلام) با همه محنتها و بلاها که در روزگار جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین(علیه السلام) آغاز گردیده بود همزمان بود.او سه سال پیش از شهادت امام على(علیه السلام)متولّد گردید، وقتى دیده به جهان گشود، جدّش امیرمؤمنان(علیه السلام)در خطِّ جهادِ جنگِ جمل، غرق گرفتارى بود و از آن پس با پدرش امام حسین(علیه السلام) در محنت و گرفتاریهاى فراوان او شریک بود.او همه این رنج ها را طى کرد و خود به طور مستقل رویاروى گرفتاریها قرار گرفت.محنت و رنج او وقتى بالا گرفت که لشکریان یزید در مدینه وارد مسجد رسول اللّه شدند و اسب هاى خویش را در مسجد بستند، یعنى همان جایى که انتظار آن می رفت مکتب رسالت و افکار مکتبى در آنجا انتشار یابد، امّا برعکس، آن مکان مقدّس در عهد آن امام تقوا و فضیلت، به دست سپاه منحرف بنی امیه افتاد و آنان ضمن تجاوز به نوامیس مردم مدینه و کشتار فراوان، بی پروایى را از حدّ گذراندند و حرمت مدفن مقدّس رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و مسجدش را هتک نمودند. صحیفه سجّادیه که به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بى نظیرى است که در جهان اسلام، جز قرآن کریم و نهج البلاغه، کتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده که پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد امام سجّاد(علیه السلام) براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی امیه و افزودن مبارزه جویى با آنان، تلاش هاى مؤثّرى نمود.و هر گاه فرصتى به دست می آمد، مردم را بر ضدّ امویان تحریک می کرد و با احتیاط، برنامه حاکمان منحرف را تحت نظر قرار می داد.امام(علیه السلام) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به کار برد، به طورى که دعاهاى آن حضرت، رویدادهاى عصر او را تفسیر مى کند.صحیفه سجّادیه که به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بى نظیرى است که در جهان اسلام، جز قرآن کریم و نهج البلاغه، کتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده که پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد.از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(علیه السلام)، مجموعه اى تربیتى و اخلاقى است به نام رساله حقوق که امام(علیه السلام) در آن وظایف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانى شیوا و گویا بیان کرده است.مجموعه حقوقى که در این رساله ذکر شده جمعاً ۵۱ حقّ مى باشد. امام و حکومت امام سجّاد(علیه السلام) به این امر آگاه بود که تا وقتى از طرف پایگاه هاى مردمی پشتیبانى نشود، تنها در دست گرفتن قدرت براى تحقّق بخشیدن به عمل دگرگون سازى اجتماع اسلامى کافى نیست.پایگاههاى مردمى نیز باید به هدف هاى این قدرت آگاه باشند و به نظریه هاى او در حکومت ایمان داشته باشند و در راه حمایت از آن حرکت کنند و مواضع آن را براى توده مردم تفسیر نمایند و در برابر تندبادها با استوارى و قدرت بایستند.امام سجّاد(علیه السلام) این امکانات را نداشت و به علّت آگاهى نداشتن مردم چنین شکایت مى فرمود: «پروردگارا! در پیشامدهاى ناگوار روزگار به ناتوانى خویش نگریستم و درماندگى خود را از جهت یارى طلبیدن از مردم در برابر کسانى که قصد جنگ با من داشتند دیدم و به تنهایى خود در برابر بسیارىِ کسانى که با من دشمنى داشتند، نظر کردم.»امام(علیه السلام)، از جنبه انقلابى، به صورتى که مستقیماً عهده دار آن گردد، کناره جویى فرمود و به این بسنده کرد که کار قیام را به کسانى واگذارد که در این مورد برپاى مى خیزند. به طور کلى وضع اجتماعى که هر امام در آن زیست مى کرد، شکل کار سیاسى او را محدود و مشخّص مى ساخت.پیشوایان معصوم با وجود توطئه هایى که دشمنان، علیه آنها مى نمودند تا آنان را از زمینه حکومت دور سازند، پیوسته مسئولیت خود را در نگاه دارى مکتب و تجربه اسلامى و مصون نگاه داشتن آن از فرو افتادن در ورطه انحراف و جدا شدن از مبادى و معیارها و ارزش هاى آن به گونه اى کامل ایفا مى کردند و هر وقت انحراف شدّت مى یافت و از خطر فروافتادن در ورطه نابودى بیم مى داد، پیشوایان(علیهم السلام) بر ضدّ آن حوادث تدبیرهاى لازم مى اندیشیدند، و هر گاه تجربه اسلامى و عقیدتى در تنگناى مشکلى گرفتار مى آمد و رهبرى هاى منحرف به حکم بى کفایتى از درمان آن ناتوان مى شد، امامان به نشان دادن راه حلّ و حفظ امّت از خطرهایى که مردم را تهدید مى کرد مبادرت مى فرمودند. دستگیرى از درماندگان یکى از خدمات ارزشمند امام سجّاد(علیه السلام)، رسیدگى به درماندگان، یتیمان، تهیدستان و بردگان بوده است.روایت شده است که آن حضرت، هزینه زندگى صد خانواده تهیدست را عهده دار بود.گروهى از اهل مدینه، از غذایى که شبانه به دستشان مى رسید، گذران معیشت می کردند، امّا آورنده غذا را نمی شناختند. پس از در گذشت على بن الحسین (علیه السلام)متوجّه شدند که آن شخص، امام زین العابدین (علیه السلام) بوده است.او شبانه به صورت ناشناس، انبوهی نان و مواد غذایى را خود به دوش مى کشید و به در خانه فقیران و بینوایان مى برد و مى فرمود: صدقه پنهانى آتش خشم خدا را خاموش می سازد.اهل مدینه مى گفتند: ما صدقه پنهانى را هنگامى از دست دادیم که على بن الحسین در گذشت. او در طول سالها به قدرى انبان حاوى آرد و دیگر مواد غذایى را به دوش کشیده و به در خانه فقیران برده بود که شانه اش پینه بسته بود، به طورى که پس از شهادت او، هنگام غسل دادن جنازه اش ، جلب توجّه می کرد. عمل سید الساجدین در ماه رمضان على بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال، ضمن بیان اعمال ماه رمضان مى نویسد: على بن الحسین (علیه السلام) شب آخر ماه رمضان، بیست نفر برده را آزاد مى کرد و مى فرمود: «دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد مى کنم، بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.»او هیچ خدمتکارى را بیش از یک سال نگه نمى داشت، وقتى که برده اى را در اوّل یا وسط سال به خانه مى آورد، شب عید فطر او را آزاد می ساخت.بردگان سیاه پوست را مى خرید و آنان را در مراسم حجّ، به عرفات مى آورد و آن گاه به سوى مشعر کوچ مى کرد، آنان را آزاد مى کرد و جوایز مالى به آنان مى داد.تا آنجا که در شهر مدینه گروه عظیمى از بندگان و کنیزان، آزاد شده آن حضرت بودند و آنان هم بعد از آزادى، پیوند معنوى خود را با امام(علیه السلام)قطع نمی کردند. بحران های فکرى و عقیدتى دوران امام سجاد(ع) – در عصر امامت امام زین العابدین علیه السلام (۶۱- ۹۵ ه) جامعه اسلامى در یک بحران فکرى و عقیدتى وحشت‏زا فرو رفته بود.امام سجاد علیه السلام در راستاى هدف بزرگ الهى خود که هدایت و رهبرى جامعه اسلامى مى‏باشد، در مقابل این انحرافات سکوت اختیار نکرد و با توجه به شرایط و اوضاع حاکم بر جامعه به مبارزه علیه این انحرافات پرداخت. مهم‏ترین فعالیتهاى امام علیه السلام در این زمینه به این شرح مى‏باشد: اول: هشدار نسبت‏ به عقاید غالیان امام علیه السلام هم بر جریان هاى فکرى انحرافى درون جامعه شیعه نظارت داشت و هم بر جریانهاى انحرافى دیگران، وقتى دید که بعضى از شیعیان گرفتار «عقیده غلو» شده‏اند و ممکن است امامان علیهم السلام را از شان بندگى بالا برده و به الوهیت آنها معتقد شوند، هشدار داد و فرمود: «ان قوما من شیعتنا سیحبونا حتى یقولوا فینا ما قالت الیهود فى عزیر و ما قالت النصارى فى عیسى بن مریم فلا هم منا و لا نحن منهم‏» «جمعى از شیعیان ما در حدى ما را دوست‏خواهند داشت که درباره ما چیزى که یهود نسبت‏به عزیر و نصارى نسبت‏به عیسى بن مریم گفتند، خواهند گفت (و ما را فرزند خدا و شریک در الوهیت مى‏شمارند.) نه آنان از مایند و نه ما از آنانیم.» بنابر نقل دیگر، گروهى بر امام علیه السلام وارد شدند و ایشان را بیش از حد ستایش کردند. امام علیه السلام فرمود: «شما چه دروغ مى‏گویید و بر خدا جرئت مى‏ورزید! ما از صالحان قوم خود هستیم و همین که صالحان قوم شمرده شویم و باشیم، برایمان کافى است.» و به گروهى از شیعیان عراق فرمود: «احبونا حب الاسلام و لاترفعونا فوق حدنا» «آن طور که اسلام را دوست دارید، ما را نیز دوست داشته باشید و ما را از حد خودمان بالاتر نبرید.»امام فرمودند: «قدر و عمل به منزله روح و جسم هستند.» سپس فرمود: «آگاه باشید که ظالم‏ترین مردم کسى است که ظلم ظالم را عدل تلقى کند و عدل هدایت ‏یافته را ظلم بداند.»حضرت با این پاسخ، اعتقاد به تقدیر محض و جبر را، باطل دانست دوم: مبارزه با جبرگرایى از جریانهاى خطرناک در زمان امام سجاد علیه السلام، رواج اعتقاد به «جبر» از طرف دستگاه حاکم بود. بنا بر نقل مورخان، معاویه طلایه‏دار ترویج اعتقاد به جبر بود، از این رو وقتى عایشه از او پرسید: چرا یزید را به جانشینى خویش برگزیدى؟ گفت: «ان امر یزید قد کان قضاء من القضاء و لیس للعباد من الخیرة من امرهم‏» «خلافت‏یزید قضاء و حکم الهى است و بندگان خدا حق دخالت در آن را ندارند.» امام سجاد علیه السلام با صراحت و قاطعیت این عقیده را رد کرد. چنان که در مجلس ابن زیاد در کوفه، وقتى عبیدالله خطاب به امام علیه السلام گفت: مگر خدا على بن الحسین را نکشت؟ حضرت در جواب او فرمود: «برادرى داشتم به نام «على‏» که مردم او را کشتند.» همچنین وقتى یزید کشته شدن امام حسین علیه السلام را مشیت و کار خدا معرفى کرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم کشتند (نه خدا).» به روایت زهرى، مردى از امام علیه السلام سؤال کرد: «آیا مصیبتها تقدیر است‏یا پیامد اعمال؟» امام فرمودند: «قدر و عمل به منزله روح و جسم هستند.» سپس فرمود: «آگاه باشید که ظالم‏ترین مردم کسى است که ظلم ظالم را عدل تلقى کند و عدل هدایت ‏یافته را ظلم بداند.»حضرت با این پاسخ، اعتقاد به تقدیر محض و جبر را، باطل دانست. سوم: مبارزه با مشبهه در عصر امامت امام سجاد علیه السلام، توحید خالص، یعنى منزه دانستن خداوند از تشبیه به مخلوقات، به دست فراموشى سپرده شد. و با بهره‏گیرى از عالمان دین فروش دنیا طلب، عقیده به تجسیم و تشبیه رواج یافت. امام سجاد علیه السلام در مقابل این اعتقاد انحرافى نیز قاطعانه به مقابله پرداخت. چنان که وقتى شنید گروهى ذات مقدس حق تعالى را به مخلوقات تشبیه کرده و قائل به جسمیت‏ خدا شده‏اند، ناراحت‏شده و نزد قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله رفت و دست‏به دعا برداشت و در آن، بطلان این عقیده را نیز اعلام فرمود: «خدایا! قدرت تو آشکار شده ولى سیمایت آشکار نشده و تو را نشناختند و تشبیه کنندگان تو را به غیر آنچه سزاوارى، ارزیابى کردند. اى خداى من! از کسانى که با تشبیه در پى جستن تو برآمدند، بیزارم. خدایا! هیچ چیز مثل تو نیست و آنان (عظمت) تو را درک نکرده‏اند… اى خدا! تو از آنچه که تشبیه کنندگان به وسیله آن، تو را وصف مى‏کنند برتر هستى.»

دیدگاه ها برای “ امام سجاد ونقش ایشان در زنده نگه داشتن عاشورا

0 دیدگاه تایید شده
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد. پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.