آيا ولادت حضرت مهدي (ع) از طريق حكيمه، از ديدگاه شيعيان مورد قبول است؟
چهارشنبه 10 دی
74 نفر بازدید
جواب برشبهه ی ناصرالقفاری مفتی اعظم وهابیت که چندمدتیه بصورت گسترده این شبهه را در رسانه ها و درفضای مجازی نشر میدهند
آيا ولادت حضرت مهدي (ع) از طريق حكيمه، از ديدگاه شيعيان مورد قبول است؟
اصل شبهه:
از جمله شبهاتي كه وهابيت در مورد ولادت حضرت مهدي عليه السلام وارد كرده اند اين است كه مي گويند: در منابع شيعه، ولادت آن حضرت تنها از طريق حكيمه نقل شده است و اين خانم هم كه معصوم نيست؛ پس شيعيان چگونه مي توانند گفته شخصي را كه معصوم نيست در مورد امر مهمي همانند اثبات ولادت حضرت مهدي عليه السلام كه از اصول مذهب آن ها به شمار مي رود، بپذيرند.
ناصر قفاري از نظريه پرداز معاصر وهابي در اين باره مي نويسد:
فمسألة المهدي وغيبته تسربت عن طريق حكيمة وما أدري كيف يقبلون قول امرأة غير معصومة في اصل المذهب.
مسأله [ولادت] مهدي و غيبت او، از طريق حكميه نقل شده است، و من نمي دانيم شيعيان گفته يك زن غير معصوم را در باره مسأله اي كه مربوط به اصل مذهب شان است چگونه مي پذيرند.
ناصر بن عبد الله القفاري، أصول مذهب الشيعة، ج2 ص1024، ناشر: دار الرضا ـ الجيزة.
مقدمه:
قبل از پرداختن به پاسخ، لازم است به دو مطلب مهم كه اصل بحث را روشن مي كند، اشاره شود:
مطلب اول: مغالطه در استدلال قفاري
قفاري در اين متن، كبري و صغري چيده و بعد از راه مغالطه تلاش كرده است كه عقيده شيعه را زير سؤال ببرد.
صغراي استدلال: شهادت حكيمه براي ولادت حضرت مهدي، شهادت يك زن غير معصومه است؛
كبري: با شهادت يك زن غير معصوم نمي توان امر مهمي مثل اصل مهدويت را به اثبات رساند؛
نتيجه: شيعيان نمي توانند اصل مسأله مهدويت را ثابت كنند.
اين استدلال قفاري داراي اشكالات متعددي است كه ما به اختصار به آن خواهيم پرداخت:
الف: حيات يك شخص، دلالت بر ولادت او مي كند !
براي اثبات وجود يك شخص، ديدن او در هنگام تولد و يا حتي اثبات تولد او هم لازم نيست؛ زيرا كسي كه وجود خارجي دارد و يا وقتي عده اي گفته اند ما او را ديده ايم و اقرار به وجود او داريم خود به خود تولد او ثابت مي شود! در باره حضرت مهدي عليه السلام نيز قضيه از همين قرار است كه رواياتش را مفصل خواهيم آورد.
گذشته از اين روايات، كه تعداد قابل توجهي از ياران و شيعيان امام عسكري عليه السلام اعتراف به رؤيت آن حضرت كرده اند، بزرگان اهل سنت نيز به ولادت آن حضرت معترف اند كه در پايان اين مقاله به كلام آنها اشاره خواهد شد.
ما از قفاري و امثال ايشان مي پرسيم: آيا اين اعترافها، براي اثبات ولادت و پذيرش مسأله مهدويت كافي نيست كه شما شهادت حكيمه را بهانه براي انكار مهدويت قرار داده ايد؟
ب: هيچ كس براي اثبات ولادت ديگري، شهادت يك معصوم را شرط نمي داند!
اصل اشكال قفاري غلط است و با توجه به عقيده شيعه و سني اساس و مبنايي ندارد؛ زيرا هيچ يكي از علماي شيعه نگفته اند و يا در كتابهايشان ننوشته اند كه براي اثبات تولد يك شخص، حتماً فرد معصوم شهادت بدهد چنانچه علماي اهل سنت هم اين سخن را نگفته اند. آيا براي اثبات خليفه اول و دوم و سوم و عائشه و حفصه و ابوهريره و معاويه و حتي خود قفاري، جماعتي از مردم جمع شده و شهادت داده اند؟!
ظاهراً قفاري و امثال او، تا آن اندازه در مورد مهدويت تعصب به خرج داده اند كه از قانون بين المللي و عرفي هم به كلي غافل شده اند و هيچ قانوني را در پيش چشم خودشان نديده اند.
در نتيجه، اشكال او تنها و تنها مغالطه اي است كه ناشي از چشم پوشي از حقايق به خاطر انكار عقايد شيعه است كه نه مبنايي در مكتب فريقين دارد و نه عقل سليم و عرف انساني آن را مي پذيرد.
ج: در امور مربوط به زنان، شهادت يك زن هم كافي است !
حتي اگر فرض بگيريم كه اين مساله از مسائلي باشد كه نياز به شاهد داشته باشد (يعني فرض بگيريم كه اصل ولادت از مادر نيازمند شهادت باشد)؛ اما اين مساله قطعاً از مسائلي نيست كه شهادت يك زن در آن كفايت نكند. به همين جهت علماي شما در اين مساله، شهادت يك زن را نيز (حتي غير معصومه) كافي مي دانند. براي اثبات مطلب فتواي چند تن از علماي شما را نقل مي كنيم:
عبد الرزاق صنعاني فتواي شعبي و حسن بصري را اين گونه نقل كرده است:
عبد الرزاق عن الثوري قال أخبرني أشعث عن الشعبي والحسن قالا: تجوز شهادة المرأة الواحدة فيما لا يطلع عليه الرجال.
از شعبي و حسن بصري گفته اند: شهادت يك زن، در مسائلي كه مردان از آن آگاهي پيدا نمي كنند (مثل ولادت و رضاع و حيض و...) كفايت مي كند!
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، مصنف عبد الرزاق، ج8، ص333، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي دار النشر: المكتب الإسلامي- بيروت، الطبعة: الثانية1403
ابن قدامه يكي از علماي حنبلي در باره شهادت يك زن مي گويد:
ولا نعلم بين أهل العلم خلافا في قبول شهادة النساء المنفردات في الجملة، قال القاضي والذي تقبل فيه شهادتهن منفردات خمسة أشياء الولادة والاستهلال والرضاع والعيوب تحت الثياب كالرتق والقرن والبكارة والثيابة والبرص وانقضاء العدة.
در ميان اهل علم در پذيرش شهادت يك زن في الجمله اختلافي نيست. قاضي گفته است: شهادت يك زن در پنج جا مورد قبول است: ولادت، استهلال، رضاع، عيوب موجب فسخ نكاح و سپري شدن عده.
المقدسي الحنبلي، شمس الدين أبي الفرج عبد الرحمن بن محمد بن أحمد بن قدامة (متوفاي682هـ)، الشرح الكبير علي متن المقنع، ج12، ص97، ناشر: دار الكتاب العربي للنشر والتوزيع ـ بيروت.
شمس الدين دمشقي از علماي اهل سنت فتواي احمد بن حنبل در كافي دانستن شهادت يك زن را در مورد ولادت از اسحاق بن منصور اين گونه آورده است:
وقال إِسْحَاقُ بن مَنْصُورٍ: قُلْت لِأَحْمَدَ: هل تَجُوزُ شَهَادَةُ الْمَرْأَةِ؟ قال: شَهَادَةُ الْمَرْأَةِ في الرَّضَاعِ وَالْوِلَادَةِ فِيمَا لَا يَطَّلِعُ عليه الرِّجَالُ. قال: وَأُجَوِّزُ شَهَادَةَ امْرَأَةٍ وَاحِدَةٍ إذَا كانت ثِقَةً فَإِنْ كان أَكْثَرَ فَهُوَ أَحَبُّ إلَيَّ.
اسحاق بن منصور مي گويد: براي احمد بن حنبل گفتم: آيا شهادت يك زن كافي است؟ گفت: شهادت يك زن در باره رضاع، و ولادت و اموري كه مردان بر آنها اطلاع ندارند. اسحاق بن منصور مي گويد: من شهادت يك زن را در صورتي كه موثق باشد، كافي مي دانم، اما اگر بيشتر باشد در نزد من محبوب تر است.
الزرعي، أبو عبد الله شمس الدين محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد الدمشقي (متوفاي751 هـ)، الطرق الحكمية في السياسة الشرعية، ج1، ص118، تحقيق: د. محمد جميل غازي، دار النشر: مطبعة المدني - القاهرة، طبق برنامه الجامع الكبير.
وحتي اگر اين روايات و فتاوا نيز نبود، عقل حكم مي كرد كه در مسائلي مانند ولادت، شهادت زنان كفايت كند! در همه مكاتب و مذاهب رسم بر اين است كه هنگام تولد، زنان شاهد اين ماجرا هستند و نه مردان. بنا براين، شهادت زنان همانند قابله و كمك كار آن و بقيه زناني كه احياناً در امر تولد همكاري دارند، كافي است و هنگامي كه زنان دست اندر كار در امر ولادت، بر تولد فرزندي شهادت بدهند كسي ديگر حق اعتراض ندارند.
اما قفاري براي زير سوال بردن اصل عقيده مهدويت، شهادت زنان را در امور مختص به آنها نيز منكر مي شود !
همگان مي دانند كه ولادت حضرت موسي عليه السلام از ديد همگان مخفي بود، جز مادر آن حضرت كسي ديگري در هنگام تولد او نبود كه شهادت دهد به چشم خود ديده است كه حضرت موسي از مادرش به دنيا آمده باشد؛ اما كسي در اين باره از مادر موسي شاهدي نخواست. اگر ادله نقلي را دليل بر اين مطلب بگيريم، همان ادله نقلي ولادت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را به اثبات مي رساند. ضمن اين كه شخصي همانند حكيمه شاهد ولادت بوده و بر آن شهادت داده است.
د: عدم اثبات ولادت مصداق مهدي، نمي تواند اصل مهدويت را زير سؤال ببرد
قفاري در اين جا بين دو مسأله كاملا مجزا خلط كرده است:
الف: اصل عقيده مهدويت؛
ب: اثبات ولادت شخصي كه مصداق مهدي است.
روشن است كه اين دو مسأله با يكديگر تفاوت اساسي دارند و با عدم اثبات ولادت مصداق مهدي، نمي توان اصل عقيده مهدويت را زير سؤال برد.
قفاري نمي تواند با اين سخن كه حكيمه يك زن غير معصوم است، اصل عقيده مهدويت را زير سؤال ببرد؛ بلكه نهايتا در فرض اثبات شبهه، ادعاي حكيمه براي ولادت حضرت زير سوال مي رود و نه عقيده مهدويت؛ زيرا عقيده مهدويت يك مسأله اساسي و ريشه داري است كه هيچ ربطي به شهادت حكيمه بر تولد حضرت مهدي ندارد؛ و چه حكيمه شهادت بدهد يا شهادت ندهد، اصل اين عقيده سرجاي خود ثابت و پا برجا است؛ زيرا اصل عقيده مهدويت با آيات قرآن، روايات صحيح السند فريقين به راحتي قابل اثبات است و تقريبا جمهور مسلمانان؛ جزه عده اندكي كه ديدگاه آن ها در اصل مهدويت خللي ايجاد نخواهد كرد، اعتقاد دارند كه در آخر الزمان يكي از فرزندان حضرت فاطمه سلام الله عليها قيام و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد. اين عقيده ثابت است؛ چه شهادت حكيمه بر ولادت مصداق مهدي قابل قبول باشد يا خير.
هـ: مصداق مهدي (عج) در روايات شيعه با روايات متواتر ثابت شده است:
نكته ديگري كه بايد مد نظر قرار بگيرد، اين است كه بر فرض كه ادعاي حكيمه مورد قبول قرار نگيرد، اما اين به معني نفي اصل تولد فرزندي براي امام حسن عسكري عليه السلام نيست!
زيرا صدها روايت در منابع شيعه با سند هاي صحيح وجود دارد كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف فرزند امام عسكري عليه السلام است و آن حضرت بعد از غيبت طولاني قيام و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد؛ همان طوري كه پر از جور و ظلم بوده است.
حال چه شهادت حضرت حكيمه پذيرفته شود يا نشود، مصداق مهدي از ديدگاه شيعه فرد مشخصي است و روايات متواتر و اجماع تمام علماي شيعه آن را به اثبات مي رساند.
آيا اينكه براي ابوهريره نام دقيقي مشخص نشده است و نام پدر او نيز به درستي معلوم نيست، يعني ابوهريره اي وجود ندارد؟
ابن حجر عسقلاني از علماي رجال اهل سنت، اسامي ابوهريره را اين گونه شرح مي دهد:
أبو هريرة الدوسي الصحابي الجليل حافظ الصحابة اختلف في اسمه واسم أبيه قيل عبد الرحمن بن صخر وقيل بن غنم وقيل عبد الله بن عائذ وقيل بن عامر وقيل بن عمرو وقيل سكين بن ودمة بن هانئ وقيل بن مل وقيل بن صخر وقيل عامر بن عبد شمس وقيل بن عمير وقيل يزيد بن عشرقة وقيل عبد نهم وقيل عبد شمس وقيل غنم وقيل عبيد بن غنم وقيل عمرو بن غنم وقيل بن عامر وقيل سعيد بن الحارث هذا الذي وقفنا عليه من الاختلاف في ذلك...
در باره نام ابوهريره و نام پدرش اختلاف شده است: 1. عبد الرحمن بن صخر؛ 2. عبد الرحمن بن غنم؛ 3. عبد الله بن عائذ؛ 4. عبد الله بن عامر؛ 5. عبد الله بن عمر؛ 6. سكين بن ودمة بن هاني؛ 7. سكين بن مل؛ 8. سكين بن صخر؛ 9. عامر بن عبد الشمس؛ 10. عامر بن عمير؛ 11. يزيد عشرقة؛ 12. يزيد بن عبد نهم؛ 13. يزيد بن عبد شمس؛ 14. يزيد بن غنم؛ 15. عبيد بن غنم؛ 16 عمرو بن غنم؛ 17. عمرو بن عامر؛ 18. سعيد بن الحارث.
اين ها اسم هايي بودند كه بنده توانستم به آن دسترسي پيدا كنم.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تقريب التهذيب، ج1، ص680، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولي، 1406 - 1986.
يعني ثابت نشدن يك مطلب، با دليلي، به اين معني نيست كه هيچ دليل صحيح ديگري براي آن مطلب وجود نداشته باشد!
رسول خدا صلي الله عليه وآله از آمدن مهدي موعود خبر داده، طبق روايات صحيح و متواتر شيعه (و گروهي از علماي اهل سنت) فرزند امام حسن عسكري است؛ اما اينكه اسم مادرش چه باشد، مهم نيست. و حتي اگر مسأله تولد از حضرت نرجس هم ثابت نشود، باز وجود مهدي زير سؤال نمي رود؛ زيرا ممكن است از همسري ديگر متولد شده باشد. بنابراين، مهم در تعيين مصداق در عقيده شيعه، پدر آن حضرت است نه مادر.
و: آيا رفع اختلاف در نام مادر نياز به شاهد دارد ؟
براي چه مسأله اي شهادت مادر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را احتياج داريد؟ اگر شخصي غريبه بيايد و بگويد من در نسب فلاني شك دارم ! كه آيا او از اين مادر متولد شده است يا از مادري ديگر، يا اصلا فرزند اين شخص هست يا خير، آيا اصل اين ادعاي او شبهه اي ايجاد مي كند كه نيازمند شاهد و قضاوت باشد؟ در رابطه با تولد حضرت مهدي عليه السلام، نه اتهامي مطرح است و نه خود پدرش (امام حسن عسكري) آن را انكار كرده است؛ پس براي اثبات چه چيزي نيازمند به شهادت دادن باشد؟
ماوردي شافعي مي گويد: اگر كسي بگويد من پدر فلاني هستم حكم نسب ثابت مي شود و نياز به شاهد ندارد:
دعوي النسب الخاص وهو الواحد يدعي أبا فيقول: أنا ابن فلان، فإن اعترف له بالأبوة ثبت نسبه أو يدعي الواحد ابناً فيقول: هذا ابني، فإن اعترف له بالبنوة ثبت نسبه وصار جميع من ناسبهما عواقل لكل واحد منهما...
دعوي النسب العام: وهو أن يدعي الرجل أنه من قريش وقريش تسمع دعواه ولا تنكره، أو يدعي أنه من بني هاشم وبنو هاشم يسمعون ولا ينكرونه فيحكم بنسبه فيهم بإقرارهم علي دعوي نسبهم وبمثل هذا تثبت أكثر الأنساب العامة، فإن تجرد من أنكر نسبه ونفاه عنهم، وقال: لست منهم لم يقبل نفيه له، ولو شهد أنه ليس منهم؛ لأن الشهادة علي مجرد النفي لا تصح.
ادعاي نسب خاص، يعني شخصي بگويد من پسر فلاني هستم، اگر آن پدر نيز اعتراف كند، نسب ثابت مي شود؛ يا شخصي بگويد من پدر فلاني هستم، اگر او نيز قبول كند نسب ثابت است و تمام كساني كه به اين دو ارتباط دارند، حكم نسب را پيدا مي كنند...
ادعاي نسب عام، يعني شخصي ادعا كند كه از قريش است و قريش نيز اين ادعا را بشنود و رد نكند، يا ادعا كند كه از بني هاشم است و بني هاشم اين ادعا را بشنود و رد نكند، به همين سبب حكم به انتساب اين شخص، به آن قبيله خواهد شد، به خاطر اقرار بر دعواي نسب او، و به همين طريق است كه بيشتر انساب عامه ثابت مي شود. بنا بر اين اگر كسي كه از آن قبيله بيرون است، بگويد كه نسب تو به فلان قبيله صحيح نيست،ادعاي او قبول نيست، حتي اگر شاهد بياورد كه او از آنها نيست، زيرا شهادت بر مجرد نفي اين ادعا صحيح نيست !
الماوردي البصري الشافعي، علي بن محمد بن حبيب (متوفاي450هـ)، الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني، ج12، ص368، تحقيق الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان، الطبعة: الأولي، 1419 هـ -1999م.
بنا بر اين، اگر اشكال در اثبات نسب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد (و نه در اصل مهدويت) باز هم اشكال وارد نيست و صغراي كلام او اشكال دارد، زيرا اين مطلب حتي نياز به شاهد هم ندارد ! و حتي به گفته علماي اهل سنت، حتي اگر شاهد بر ضد آن از بيرون اين نسب آورده شود، شاهد بيروني مقبول نيست ! و كسي كه ادعاي نسب كرده است، به شاهد نياز نخواهد داشت!
مطلب دوم: شهادت حكيمه بر تولد حضرت مهدي (علیه السلام وروحی له الفدا)
از آنجائي كه سخن فقاري حول و محور شهادت حضرت حكيمه بر تولد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دور مي زند، لازم است قبل از پاسخ، رواياتي كه بيانگر شهادت اين خانم بزرگوار بر ولادت حضرت مهدي عليه السلام است در اين قسمت نقل كنيم:
روايت اول:
مرحوم كليني در كافي و شيخ مفيد در ارشاد روايت حكيمه را كه امام زمان عليه السلام را در شب ولادت و بعد از آن ديده اين گونه نقل كرده اند
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ رِزْقِ اللَّهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَي بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَمْزَةَ بْنِ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَتْنِي حَكِيمَةُ ابْنَةُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَهِيَ عَمَّةُ أَبِيهِ أَنَّهَا رَأَتْهُ لَيْلَةَ مَوْلِدِهِ وَبَعْدَ ذَلِك .
موسي بن محمد مي گويد: حكيمه دختر محمد بن علي (امام جواد) عليهما السلام كه عمه پدر آن حضرت است به من گفت كه خود او آن حضرت را در شب ولادتش و هم بعد از آن ديده است.
الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 1، ص331، باب تسمية من رآه، ح3، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش
الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص351، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.
روايت دوم:
شيخ صدوق به سندش از حكيمه دختر امام جواد عليه السلام روايت طولاني تري در اين مورد نقل مي كند كه حكميه فرمود:
بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عليه السلام فَقَالَ: يَا عَمَّةُ اجْعَلِي إِفْطَارَكِ هَذِهِ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا فَإِنَّهَا لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَي سَيُظْهِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ الْحُجَّةَ وَهُوَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ قَالَتْ: فَقُلْتُ لَهُ وَمَنْ أُمُّهُ؟ قَالَ: لِي نَرْجِسُ قُلْتُ لَهُ: جَعَلَنِي اللَّهُ فِدَاكَ مَا بِهَا أَثَرٌ؟ فَقَالَ: هُوَ مَا أَقُولُ لَكِ قَالَتْ: فَجِئْتُ فَلَمَّا سَلَّمْتُ وَجَلَسْتُ جَاءَتْ تَنْزِعُ خُفِّي وَقَالَتْ لِي: يَا سَيِّدَتِي وَسَيِّدَةَ أَهْلِي كَيْفَ أَمْسَيْتِ؟ فَقُلْتُ: بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَسَيِّدَةُ أَهْلِي قَالَتْ: فَأَنْكَرَتْ قَوْلِي وَقَالَتْ: مَا هَذَا يَا عَمَّةُ؟ قَالَتْ فَقُلْتُ لَهَا: يَا بُنَيَّةُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي سَيَهَبُ لَكِ فِي لَيْلَتِكِ هَذِهِ غُلَاماً سَيِّداً فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ قَالَتْ: فَخَجِلَتْ وَاسْتَحْيَتْ فَلَمَّا أَنْ فَرَغْتُ مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ أَفْطَرْتُ وَأَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَقَدْتُ فَلَمَّا أَنْ كَانَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ قُمْتُ إِلَي الصَّلَاةِ فَفَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِي وَهِيَ نَائِمَةٌ لَيْسَ بِهَا حَادِثٌ ثُمَّ جَلَسْتُ مُعَقِّبَةً ثُمَّ اضْطَجَعْتُ ثُمَّ انْتَبَهْتُ فَزِعَةً وَهِيَ رَاقِدَةٌ ثُمَّ قَامَتْ فَصَلَّتْ وَنَامَتْ- قَالَتْ حَكِيمَةُ: وَخَرَجْتُ أَتَفَقَّدُ الْفَجْرَ فَإِذَا أَنَا بِالْفَجْرِ الْأَوَّلِ كَذَنَبِ السِّرْحَانِ وَهِيَ نَائِمَةٌ فَدَخَلَنِي الشُّكُوكُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ عليه السلام مِنَ الْمَجْلِسِ فَقَالَ: لَا تَعْجَلِي يَا عَمَّةُ فَهَاكِ الْأَمْرُ قَدْ قَرُبَ قَالَتْ فَجَلَسْتُ وَقَرَأْتُ الم السَّجْدَةَ وَيس فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذِ انْتَبَهَتْ فَزِعَةً فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقُلْتُ: اسْمُ اللَّهِ عَلَيْكِ ثُمَّ قُلْتُ لَهَا: أَ تَحِسِّينَ شَيْئاً؟ قَالَتْ: نَعَمْ يَا عَمَّةُ فَقُلْتُ لَهَا: اجْمَعِي نَفْسَكِ وَاجْمَعِي قَلْبَكِ فَهُوَ مَا قُلْتُ لَكِ قَالَتْ: فَأَخَذَتْنِي فَتْرَةٌ وَأَخَذَتْهَا فَتْرَةٌ فَانْتَبَهْتُ بِحِسِّ سَيِّدِي فَكَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنْهُ فَإِذَا أَنَا بِهِ عليه السلام سَاجِداً يَتَلَقَّي الْأَرْضَ بِمَسَاجِدِهِ فَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ فَإِذَا أَنَا بِهِ نَظِيفٌ مُتَنَظِّفٌ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ عليه السلام هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةُ فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ فَوَضَعَ يَدَيْهِ تَحْتَ أَلْيَتَيْهِ وَظَهْرِهِ وَوَضَعَ قَدَمَيْهِ عَلَي صَدْرِهِ ثُمَّ أَدْلَي لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَأَمَرَّ يَدَهُ عَلَي عَيْنَيْهِ وَسَمْعِهِ وَمَفَاصِلِهِ ثُمَّ قَالَ تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله ثُمَّ صَلَّي عَلَي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَعَلَي الْأَئِمَّةِ عليهم السلام إِلَي أَنْ وَقَفَ عَلَي أَبِيهِ...
حكيمه (خواهر امام دهم) مي گويد حسن بن علي، دنبال من فرستاد و من نزد او رفتم، فرمود: عمه جان امشب كه نيمه شعبان است در منزل ما افطار كن؛ زيرا خداي تبارك و تعالي امشب حجت خود را آشكار مي كند، او حجت وي در زمين باشد. عرض كردم: مادرش كيست؟ فرمود: نرجس. عرض كردم: فدايت شوم، به خدا در او اثري نيست، فرمود: همين است كه به تو مي گويم، حكيمه مي گويد: آمدم و چون سلام كردم و نشستم نرجس آمد كفش مرا در آورد و گفت: اي سيده من و سيده خاندانم شب خوبي داشته باشي
گفتم: تو سيده من و سيده خاندان مني، گفتار مرا ناستوده شمرد و گفت: اين چه فرمايشي است عمه جان به او گفتم: دختر جانم خداي تعالي امشب پسري به تو كرامت كند كه در دنيا و آخرت آقا است؛ اما او خجالت كشيد و حيا كرد و چون نماز عشا را خواندم افطار كردم و در بستر خوابيدم و خوابم برد چون نيمه شب شد برخاستم نماز خواندم و فارغ شدم و نرجس در خواب راحت بود و پيشامدي نداشت سپس نشستم تعقيب خواندم و دراز كشيدم و هراسان بيدار شدم و او باز هم خواب بود برخاست نماز خواند و خوابيد. حكيمه مي گويد: من در شك افتادم ابو محمد از محل خود فرياد زد عمه جان شتاب مكن اين امر نزديك است.
حكيمه مي گويد: نشستم و مشغول قرائت سوره سجده و يس شدم، در اين ميان بود كه هراسان بيدار شد بالين او جستم و گفتم: بسم اللَّه عليك چيزي را احساس مي كني؟ گفت آري اي عمه به او گفتم: خود را جمع كن دل آسوده دار امر همان است كه به تو گفتم. حكيمه مي گويد: من و او را يك لحظه از خود رفتگي عارض شد و به آواز مولاي خود به خود آمدم و جامه را از روي نرجس عقب زدم و مولاي خود را ديدم كه در حال سجده است و مواضع سجودش بر زمين است او را برگرفتم ديدم پاك و نظيف است ابو محمد فرياد زد پسرم را نزدم بياور عمه جان او را نزد وي بردم دستش را زير دوران و پشتش گذاشت و دو پايش را روي سينه خود جا داد و زبانش را در دهان او نهاد و دو دستش را بر دو چشم و دو گوش و بندهاي او كشيد. سپس فرمود: اي پسر جانم سخن بگو. نوزاد لب به سخن گشود و فرمود: اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له و ان محمدا رسول اللَّه سپس بر اميرمؤمنان و هر يكي از امامان تا پدرش درود فرستاد...
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، كمال الدين و تمام النعمة، ص424، ناشر: اسلامية ـ تهران ، الطبعة الثانية ، 1395 هـ.
روايت سوم:
قضيه ولادت حضرت مهدي را قندوذي حنفي نيز در ينابيع المودة از قول حكيمه نقل كرده است:
فلما كانت ليلة النصف من شعبان سنة خامس وخمسين ومائتين، دخلت حكيمة عند الحسن فقال لها: يا عمتي كوني الليلة عندنا لأمر، فأقامت. فلما كان وقت الفجر اضطربت نرجس، فقامت إليها حكيمة، فوضعت المولود المبارك، فلما رأته حكيمة أتت به الحسن (رضي الله عنهم) وهو مختون، فأخذه ومسح بيده علي ظهره وعينيه، وأدخل لسانه في فيه، وأذن في أذنه اليمني وأقام في الأخري، ثم قال: يا عمة إذهبي به إلي أمه، فردته إلي أمه. قالت حكيمة: ثم جئت من بيتي إلي أبي محمد الحسن فإذا المولود بين يديه في ثياب صفر، وعليه من البهاء والنور، أخذ حبه مجامع قلبي، فقلت: يا سيدي هل عندك من علم في هذا المولود المبارك ؟ فقال: يا عمة هذا المنتظر الذي بشرنا به...
هنگامي كه شب نيمه ماه شعبان سال دويست و پنجاه و پنج فرا رسيد، حكيمه نزد امام حسن عكسري علیه السلام آمد، به حكيمه گفت: اي عمه به خاطر پيشامد امري امشب در نزد ما باش. حكيمه آن شب را نزد او ماند، هنگام طلوع فجر نرجس نا آرام شد، حكيمه نزد او ايستاد و نرجس مولود مباركي را به دنيا آورد، هنگامي كه حكيمه آن را ديد او را نزد حسن عسكري آورد و اين مولود ختنه شده بود. حسن عسكري او را گرفت و دستش را بر پيشت و چشمانش ماليد و زبانش را در دهان گذاشت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس فرمود: اي عمه! اين بچه را به مادرش بر گردان. حكيمه مي گويد: او را پيش مادرش بردم.
حكيمه مي گويد: (روزي ديگر) به خانه ابو محمد حسن عسكري آمدم در اين هنگام آن مولود نوراني را كه در ميان پارچه زرد پيچيده بود، در مقابل او ديدم، محبت او دلم را گرفت گفتم: اي آقاي من! آيا به تولد اين مولود خجسته علم داشتي؟ حسن عسكري فرمود: اي عمه اين همان منتظري است كه بشارت آمدنش را داده اند...
القندوزي الحنفي، الشيخ سليمان بن إبراهيم (متوفاي1294هـ) ينابيع المودة لذوي القربي، ج3، ص172، تحقيق: سيد علي جمال أشرف الحسيني، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشرـ قم، الطبعة:الأولي1416هـ.
همانطوري كه از اين روايات به دست مي آيد، حضرت حكيمه هم در شب ولادت و هم بعد از آن، حضرت مهدي عليه السلام را ديده و مشاهداتش را براي ديگران گزارش كرده است.
مطلب سوم: نسب و شخصيت حضرت حكيمه (سلام الله عليها)
از آنجائي كه قفاري مي گويد: حضرت حكيمه يك شخص غير معصوم است، چگونه شيعيان شهادت او را در مورد تولد امام زمان عليه السلام قبول دارند، ناگزير بايد نسب و شخصيت اين بانوي فاضله را بررسي كرد تا شبهه ي در اين زمينه باقي نماند.
- اسم و نسب
- جلالت و وثاقت:
- ترمذي
- ابو داود سجستاني
- احمد حنبل:
- طبراني
- زن قابله
- كنيز امام عسكري (ع)
- روايت عبد الله بن جعفر حميري:
- محمّد بن عثمان عمري با چهل نفر
- محمد بن علي بن ماجيلويه:
- محمد بن يحيي العطار.
- جعفر بن محمد بن مالك فزاري:
- معاوية بن حكيم:
- محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمري:
- روايت ابو غانم خادم امام عسكري (ع).
- أحمد بن إسحاق قمي.
- إبراهيم بن محمد بن فارس النيسابوري
- أبو هارون
- يعقوب بن منقوش
- عمرو اهوازي
- محمّد بن إسماعيل بن موسي بن جعفر عليهماالسلام
- أبو نصر طريف خادم
- أبو عليّ بن مطهر
- نسيم خادم امام عسكري عليه السلام.
- مردي از فارس
- كامل بن إبراهيم مدني.
- خبر دادن به ابو هاشم جعفري
- خبر دادن به محمد بن علي بن بلال
- علي بن محمد:
- ابو الفداء (متوفاي732هـ)
- ابو الوردي (متوفاي749هـ)
- ابن حجر هيثمي (متوفاي973هـ)
- مناوي (متوفاي1031هـ)
- عاصمي مكي (متوفاي1111هـ)
- ملاقات حسن عراقي با حضرت مهدي (ع)
- از ديدگاه شيعه، مسأله مهدويت، يك عقيده ريشه داري است كه ابتداي آن به زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله بر مي گردد. آن حضرت در روايات متعدد از آمدن دوازده جانشين خود خبر داده و هريكي از آن بزرگواران را با تمام مشخصات و اسم براي ما معرفي كرده است.
- بر خلاف ديدگاه قفاري، شهادت حضرت حكيمه و افراد ديگري كه قضيه تولد امام زمان گزارش كرده اند، فقط مصداق مهدي موعود عليه السلام را براي ما ثابت مي كند؛ نه اينكه مسأله مهدويت را در مكتب شيعه جديداً واردكند.
- جز حضرت حكيمه، حد اقل چهار تن ديگر از خادمان و كنيزان خانه امام عسكري عليه السلام نيز تولد حضرت را مشاهد نموده و آن را گزارش كرده اند. علاوه بر اين پنج نفر، تعدادي زيادي از اصحاب امام عسكري عليه السلام در حضور آن حضرت، چهره مبارك حضرت مهدي را ديده اند و طبق اخبار صحيح و موثق، براي برخي از افراد نيز خود حضرت از وجود فرزندش خبر داده است. اگر برفرض روايات كساني ديگر هم نبود، تنها روايتي كه بيانگر وجود حضرت مهدي توسط امام عسكري است براي ما كفايت مي كند.
دیدگاه ها برای “ آيا ولادت حضرت مهدي (ع) از طريق حكيمه، از ديدگاه شيعيان مورد قبول است؟ ”
0
دیدگاه تایید شده
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.